شیپوریانAraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ قاشقواشسانان با گلهای تکجنسی یا بهندرت نرماده که در سنبلهای متراکم آرایش یافتهاند و برگهای درشت به نام چمچه آنها را در بر گرفته است
حرسیلغتنامه دهخداحرسی . [ ح َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به حرس قریه ای به مشرق مصر. (سمعانی ) (معجم البلدان ).
حرسیلغتنامه دهخداحرسی . [ ح َ رَ سی ی ] (ع اِ) نگاهبان درگاه سلطان . یک تن از حرس . یک تن از نگاهبانان درگاه سلطان . ج ، حرس .
اُرُسى آجدارگویش بختیارینوعى کفش چرمى [کف آن را کوکهاىبسیار نزدیک به هم با نخ تابیده ضخیم مىزنند بهطورى که قطر تخت کفشحدود سه میلىمتر افزایش مىیابد و بردوام کفش مىافزاید.]
اُرُسى آجدارگویش بختیارینوعى کفش چرمى [کف آن را کوکهاىبسیار نزدیک به هم با نخ تابیده ضخیم مىزنند بهطورى که قطر تخت کفشحدود سه میلىمتر افزایش مىیابد و بردوام کفش مىافزاید.]