افثاحلغتنامه دهخداافثاح . [ اَ ] (ع اِ) ج فَثِح ، یعنی هزارخانه ٔ شکنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
افتاحلغتنامه دهخداافتاح . [اِ ] (ع مص ) گشاده سوراخ پستان گردیدن شترماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراخ پستان شدن ناقه . و به این معنی بصیغه ٔ مجهول استعمال شود: اُفتحت الناقة (مجهولاً)؛ صارت فتوحا. (از اقرب الموارد).
یافتگاهprovenience 2, provenance 2واژههای مصوب فرهنگستانخاستگاه و حوزۀ تعلق فرهنگی هر اثر تاریخی یا هنری یا باستانشناختی
خطرگاهلغتنامه دهخداخطرگاه . [ خ َ طَ ] (اِ مرکب ) جای خطر. جای آفت . آفتگاه : سر برون زد ز عرش نورانی در خطرگاه سر سبحانی . نظامی .چون قدر مایه راه بنوشتندوز خطرگاه کوه بگذشتند. نظامی .کنون در خطرگاه