اِبتَدَرَدیکشنری عربی به فارسیپيشي گرفت , سبقت گرفت , جلو افتاد , مبادرت ورزيد , دست به…زد , اقدام به…کرد
ابتدارلغتنامه دهخداابتدار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سوی چیزی شتافتن . تاخت بردن به . تعجیل در کار. پیشی گرفتن .