اژهنلغتنامه دهخدااژهن . [ اَ هََ ] (ص ) مردم بیکار و مهمل و باطل . (اوبهی ) (برهان ). اژهان . (برهان ). اژگهان . (شعوری ). اژکهن . جمند. (جهانگیری ).
آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code
هاهنلغتنامه دهخداهاهن . (اِخ ) (هان ) اتو. شیمیدان معاصر و کاشف معروف آلمانی که موفق به شکافتن اتم اورانیوم گشت و بدین سبب در سال 1944 م . به اخذ جایزه ٔ نوبل نائل شده وی در سال 1879 م . در فرانکفورت به دنیا آمد. در دانشگاهها
اژکهانلغتنامه دهخدااژکهان . [ اَ ک َ ] (ص ) مردم کاهل وباطل و مهمل و بیکار. اژکان . (برهان ). اژهن . (اوبهی ). اژهان . و این کلمه تصحیف وژکهان است : اشو گفت آنکه می بینی روانش بدی اندر جهان کار اژکهانش .زراتشت بهرام .