اقتصابلغتنامه دهخدااقتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کلک و نی بریدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بریدن . (المصادر زوزنی ).
اقتشابلغتنامه دهخدااقتشاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نیکنامی یا بدنامی خود را ورزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اکتسابلغتنامه دهخدااکتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بدست آوردن . حاصل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). حاصل کردن چیزی به سعی خود. (غیاث اللغات ). ارتفاد. اقتراف . (یادداشت مؤلف ) : همت بر اکتساب ث
نهاوشلغتنامه دهخدانهاوش . [ ن َ وِ ] (ع اِ)ستمها و تنگ گرفتگی ها مردم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مظالم و اجحافات بر مردم . فی الحدیث : من اکتسب مالاً من نهاوش کانه نهش من هنا و هنا. (از متن اللغة).