اکهاءلغتنامه دهخدااکهاء. [ اَ ] (ع اِ) مردمان دانا و آگاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة).
اکهاءلغتنامه دهخدااکهاء. [ اِ ] (ع مص ) به دم گرم کردن سرانگشتان سرمارسیده را. || بازایستادن از طعام . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اقعاءلغتنامه دهخدااقعاء. [ اِ ] (ع مص ) تکیه زدن بر چیزی که پس پشت بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپسایگی برگردانیدن اسب را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بر کون نشستن سگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدبر نشستن سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ).بدم وانشستن سگ . و قد نهی
اقهاءلغتنامه دهخدااقهاء. [ اِ ] (ع مص ) خواهش طعام ناکردن و ناخوش داشتن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اندک خورش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || پیوسته قهوه [ می ] خوردن . || فرمانبرداری سلطان کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکعاءلغتنامه دهخدااکعاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) نامردان . || بددلان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترسویان . (از اقرب الموارد).