حاجاتلغتنامه دهخداحاجات . (ع اِ) ج حاجت . - قاضی الحاجات ؛ برآورنده ٔ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه « : گفت [ دمنه ] بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبله ٔ حاجات و مقصد امید ساخته ».
اختناقفرهنگ فارسی عمید۱. (سیاسی) ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم.۲. خفه شدن؛ خفگی؛ خفقان.۳. خفه کردن.⟨ اختناق رحم: (پزشکی) نوعی بیماری رحم که بهویژه در زنانی که حبس طمث دارند و بعضی زنان بیشوهر عارض میشود و عوارضی شبیه صرع و غش به آنها دست میدهد.
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
علینقی ایجادلغتنامه دهخداعلینقی ایجاد. [ ع َن َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدعلی خان همدانی . متخلص به ایجاد. اصل او از همدان بود و در «برهان پور» متولد شد ودر سال 1189 هَ . ق . درگذشت . ابیاتی از شعر او در نتایج الافکار نقل شده است . (از الذریعه ج <span class="hl" dir="ltr"