لغتنامه دهخدا
خراید. [ خ َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ خَریدَه . (ناظم الاطباء). رجوع به «خریده » در این لغت نامه شود. این کلمه را خرائد نیز آورند: و آن خراید را کی از حلی براعت عاطل بوده و از حله بلاغت عاری لباس الفاظ در پوشان . (سندبادنامه ). و از ترتیب ارزاق خراید با تهذیب اوراق جراید نمی رسم . (ج