ایستاموجseicheواژههای مصوب فرهنگستانموج ایستادهای در یک حوزة بسته یا نیمبسته که حرکت آونگوار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
استحماشلغتنامه دهخدااستحماش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برافروختن از خشم . سخت خشمگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ). سخت خشمناک شدن . احتماش . از غایت خشم برافروخته شدن . || باریک آواز شدن .
استعماشلغتنامه دهخدااستعماش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گول شمردن کسی را. (منتهی الارب ). || ضعیف البصر کردن . (غیاث اللغات ).