آستانهلغتنامه دهخداآستانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام محلی در راه لاهیجان و رشت میان بازگوراب و گورکا، در 561400گزی طهران . مشهد سیّد جلال الدین اشرف بن موسی الکاظم . || نام قریه ای بدامغان دارای معدن ذغال سنگ .
آستانهلغتنامه دهخداآستانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آستان . حضرت . جناب . عتبه . ساحت . وصید. فناء. درگاه . کریاس . سدّه . گذرگاه . کفش کن . اَستانه : بهشت آئین سرائی را بپرداخت ز هرگونه در او تمثالها ساخت ز عود و چندن او را آستان
هشتگانهلغتنامه دهخداهشتگانه . [ هََ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) هشتگان . هشتم . منسوب به هشت . (ناظم الاطباء). رجوع به هشتگان شود.
استانهلغتنامه دهخدااستانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (اِ) به معنی استان است که جای خواب و آرامگاه باشد. (برهان ) (جهانگیری ) : گوئی از توبه بسازم خانه ای در زمستان باشدم استانه ای . مولوی . || عتبه . جناب .
استانهلغتنامه دهخدااستانه . [ اِ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای بخراسان و یاقوت گوید گمان برم از نواحی بلخ است . (معجم البلدان ).
ایستانۀ دندانمهارanchor splintواژههای مصوب فرهنگستانایستانهای که در شکستگی فک، دندانها را در جای خود نگه میدارد
ایستانۀ حرکتیdynamic splintواژههای مصوب فرهنگستانایستانهای که علاوه بر محکم نگه داشتن اندام، امکان حرکت صحیح نیز به آن میدهد
ایستانۀ همآورcoaptation splintواژههای مصوب فرهنگستانهریک از ایستانههای کوچکی که قطعات شکستهشدۀ اندام حرکتی را کنار یکدیگر نگه میدارد
آسیای کلوئیدسازcolloid millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی دارای چرخانۀ پرسرعت و ایستانه که در آن نامیزهسازی بین این دو بخش انجام میشود
ایستانۀ هواییairplane splintواژههای مصوب فرهنگستانایستانهای که اندام حرکتی شکستهبندیشده را در هوا معلق نگه میدارد تا ضربه نخورد