ایلاوسلغتنامه دهخداایلاوس . [ وُ ] (معرب ، اِ) بلغت یونان قسمی از قولنج است و آن مهلک میباشد. (برهان ) (آنندراج ). بیونانی ئیلئوس . (اشتینگاس ). انسداد روده ها در نتیجه ٔ یک آماس ، قولنج روده ای . (فرهنگ فارسی معین ). نوعی از قولنج است . لکن در روده های بالائین افتد و تفسیر ایلاوس به تازی رب ار
کافت گالاپاگوسGalapagos riftواژههای مصوب فرهنگستانشکاف بین صفحات پوستۀ زمین از جزایر گالاپاگوس به سمت امریکای جنوبی که ازنظر زمینشناختی و اجتماعهای زیستیِ مجرایِ گرمابی بسیار حائز اهمیت است
حلوشلغتنامه دهخداحلوش . [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. ناحیه ای است واقع در تپه ماهور، گرمسیر و مالاریایی . دارای 200 تن سکنه میباشد. اهالی فارسی زبانند. از چشمه ٔ حلوش مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی به
پیچیدهلغتنامه دهخداپیچیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) درنوشته .لوله کرده . درنوردیده . نوشته . هر چیز که پیچیده باشد. (برهان ). || ملفوف . ملتوی . ملتوی به . لوی . رجوع به لوی شود. لفیف . (دهار). مطوی : بلیف خرما پیچیده خواهمت همه تن .
غربلغتنامه دهخداغرب . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درخت پده . (منتهی الارب ) (برهان قاطع) . نام درختی است که هرگز بار و میوه ندهد. (برهان قاطع ذیل پده ). درخت پده که کبودرنگ باشد و بر لب رودخانه ها روید، و در صحاح به معنی درخت سپیدار نوشته . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). پُده ، و گویند سپیددار است . (م
ادریسلغتنامه دهخداادریس . [اِ ] (اِخ ) خنوخ . اخنوخ .پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث النعمة خوانند و نعمای ثلثه ٔ او پادشاهی و حکمت و نبوت بود و او حیات جاوید یافت و اکنون در بهشت میباشد - انتهی . نام