ایلغامیشیلغتنامه دهخداایلغامیشی . (ترکی -مغولی ، اِمص ) عمل ایلغامیش . ایلغار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار و ایلغار کردن شود.
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).
ایلغامیشلغتنامه دهخداایلغامیش . (ترکی -مغولی ، ص ) ایلغار کرده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلغار شود.
شارع الغامشلغتنامه دهخداشارع الغامش . [ رِ عُل ْ م ِ] (اِخ ) نام یکی از شوارع بغداد. (معجم البلدان ).
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).
دالایلغتنامه دهخدادالای . (مغولی ، اِ) از املاک و رقبات دیوان آنچه بمواجب و رسوم لشکریان متعلق باشد.(و آنچه مختص سرکار سلاطین خاصه باشد اینجو نامیده می شود). (سنگلاخ میرزا محمدمهدی خان پشت ص 224) : بنابر این مقدمات فرمودیم تا در ممالک و
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از
ایلغامیشی کردنلغتنامه دهخداایلغامیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایلغامیش کردن : مزارع آبادان و خراب ایلغامیشی کرده به موجبی که در دفاتر و قوانین مثبت است ... (تاریخ غازان خان ص 305).