ایمنی رسوبش فامینهchromatin immunoprecipitation, CHIP/ ChIPواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بررسی برهمکنشهای پروتئین و دِنا در ساختار فامینه
آمین زیستزادbiogenic amineواژههای مصوب فرهنگستانآمینی که از واکنش برخی زیمایهها/ آنزیمهای میکربی با آمینواسیدها تولید میشود
قند آمینیamino sugarواژههای مصوب فرهنگستانقندی که در موقعیت کربن شمارۀ دو آن، یک گروه آمینی جایگزین گروه هیدروکسیل شده باشد
آمینیلغتنامه دهخداآمینی . (اِخ ) نام محلی کنار راه خاش به جالق میان گدار برنجانه و بالاقلعه در 239800 گزی خاش .
امنیلغتنامه دهخداامنی . [ اَ ] (اِخ ) ملاغنی . از شاعران است . در 1004 هَ .ق . زنده بوده . رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
ایمنیلغتنامه دهخداایمنی . [ م ِ ] (حامص ) مصونیت . ایمن بودن .(فرهنگ فارسی معین ). امن و امان و سلامت و حفاظت و حمایت و کامرانی و سعادت . (ناظم الاطباء) : کسی کو خرد جوید و ایمنی نیازد سوی کیش اهریمنی . فردوسی .شما را خوشی جستم و ای
ایمنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی امنیت، امن، تأمین، تأمین جانی، سلامت، عافیت، مصونیت، معافیت، امان، اطمینان، اعتماد صیانت ذات امنیت، آرامش، آسودگی، امن، صلح ایمنسازی، مصونسازی، ضمانت طلبایمنی، تحصن تأمین اجتماعی
تایمنیلغتنامه دهخداتایمنی . [ ] (اِخ ) طایفه ای از اویماقیه ٔ هرات . (مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص 390).
تایمنیلغتنامه دهخداتایمنی . [ ] (اِخ ) عتابخان . از امراء لشکر شاه سلیمان صفوی در تسخیر قلعه ٔ هرات . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص 48 شود.
ایمنیلغتنامه دهخداایمنی . [ م ِ ] (حامص ) مصونیت . ایمن بودن .(فرهنگ فارسی معین ). امن و امان و سلامت و حفاظت و حمایت و کامرانی و سعادت . (ناظم الاطباء) : کسی کو خرد جوید و ایمنی نیازد سوی کیش اهریمنی . فردوسی .شما را خوشی جستم و ای
دستورنامة ایمنیsafety manualواژههای مصوب فرهنگستانکتابچهای که در آن نحوة استفاده از ابزارهای ایمنی داخل شناور و روش کار با آنها بهطور کامل، همراه با تصویر، توضیح داده شده است و کلیة افراد باید از مفاد آن آگاه باشند