اﷲ اکبر زدنلغتنامه دهخدااﷲ اکبر زدن . [ اَل ْ لا هَُ اَ ب َ زَدَ ] (مص مرکب ) اﷲ اکبر گفتن . تکبیر. رجوع به اﷲ اکبر شود : چو دریای اخضر اﷲ اکبر زدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 410). بر پشت اسبان نشستند و
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
اﷲ اکبر گفتنلغتنامه دهخدااﷲ اکبر گفتن . [ اَل ْ لا هَُ اَ ب َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گفتن «اﷲ اکبر». تکبیر. (منتهی الارب ). اﷲ اکبر زدن . رجوع به اﷲ اکبر شود : که باشد کاینهمه برهان ببیندنگوید از یقین اﷲ اکبر؟!ناصرخسرو.