بااحتیاطفرهنگ مترادف و متضاد۱. احتیاطکار، محتاط، دوراندیش، ملاحظهکار ≠ بیاحتیاط، بیپروا، نامحتاط ۲. محتاطانه، دوراندیشانه، مصلحتاندیشانه
بعثتلغتنامه دهخدابعثت . [ ب ِ ث َ ] (ع اِمص ) بعثة. رسالت . فرستادگی و ارسال . (ناظم الاطباء). بعث . (فرهنگ نظام ).- بعث کردن ؛ برانگیختن . واداشتن : و تن خویش را بعث کن بفرهنگ و هنر آموختن . (ص 35 منتخب قا
بعثطلغتنامه دهخدابعثط. [ ب ُ ث ُ ] (ع اِ) بعثوط. ناف وادی و میانه ٔ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناف و میانه ٔ بیابان . (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعثوط شود. || دُبُر یا دبر با ذکر و خایه . ج ، بعاثط. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دبر یا دبر با آلت و بیضه . ج ، بعاثط. (ناظم الا