باباجانلغتنامه دهخداباباجان . (اِخ ) (امیر...) یکی از سه تن سردار بدیعالزمان میرزا که در سال 911 هَ . ق . بر دست قوای محمدخان شیبانی کشته شد: در اوایل سنه ٔ احدی عشر و تسعمائه که سلطان بدیعالزمان میرزا در ولایت قندهار تشریف داشت در ممالک بلخ و توابع حاکمی صاحب و
باباجانلغتنامه دهخداباباجان . (اِخ ) (ملا) از شهر هرات است گاهی سبقی میخواند، طبعش نیک است عشرتی تخلص میکند. ازوست این مطلع:روز فراق یار که با صد ندامت است روز فراق نیست که روز قیامت است .(مجالس النفائس چ حکمت ص 164).
باباجانلغتنامه دهخداباباجان . (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت یکهزارگزی جنوب ساردوئیه . سر راه مالرو جیرفت - ساردوئیه . سکنه 27 تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
باباجانلغتنامه دهخداباباجان . (اِخ ) دهی از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد. 24 هزارگزی باختر نورآباد و 20هزارگزی جنوب باختری راه شوسه خرم آباد به هرسین کرمانشاه . جلگه ، سردسیر مالاریائی . سکنه ٔ آن <span class="hl" di
باباجانلغتنامه دهخداباباجان . (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر 20 هزارگزی شمال خاوری اهر و 3 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر، کوهستانی معتدل . سکنه ٔ آن 536 تن ، شیعه ، آب آن از چش
بابیزانلغتنامه دهخدابابیزان . (اِ) بابیزَن . کفیل و ضامن و میانجی ، را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). میانجی ، و آنرا بابیذان نیز گویند. بتازیش ضمان [ظ: ضامن ] خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ) (شعوری ج 1 ص 179). || مخفف بادبز
بابزنفرهنگ فارسی عمیدسیخ آهنی یا چوبی که گوشت را به آن بکشند و روی آتش کباب کنند؛ سیخ کباب: ◻︎ تا سحر هر شب چنان چون میتپم / جوزۀ زنده تپد بر بابزن (آغاجی: شاعران بیدیوان: ۱۹۵).
ابدیکشنری عربی به فارسیبابا , باباجان , اقاجان , پدر , والد , موسس , موجد , بوجود اوردن , پدري کردن , پدرشاه , رءيس خانواده , ريش سفيد قوم , ايلخاني , شيخ , بزرگ خاندان , پدرسالا ر
نگهلغتنامه دهخدانگه . [ ن ِ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان ، در 2هزارگزی مغرب ده شیخ مرکز دهستان باباجانی ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غل
تاکانهلغتنامه دهخداتاکانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان است . این ده در هشت هزارگزی شمال باختری ده شیخ و دوهزارگزی قالیچه قرار دارد. سرزمینی است کوهستانی و گرمسیر و 300 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ، محصول آن غلات ، حبوبات و