بابامامالغتنامه دهخداباباماما. (اِ مرکب ، از اتباع ) اصطلاح عامیانه ، بابامامای محله ، آنکه در کارهای عمومی محله رأی از او خواهند. رئیس لوطیان که حل و عقد امور عامه ٔ محلی با اوست . پاطوغدار. بزرگ لوطیان محل .
شمللغتنامه دهخداشمل .[ ش َ م َ ] (اِ) (اصطلاح عامیانه ) باباشمل . سردمدار. باباماما. کیمسن . رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود.