بیگابیگیلغتنامه دهخدابیگابیگی . [ ب َ / ب ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) امیرالامراء و شاهزاده ٔ شاهزادگان . (ناظم الاطباء). ظاهراً دگرگون شده ٔ بیگلربیگی است . رجوع به بیگلربیگی شود.
بابیلغتنامه دهخدابابی . (اِخ ) شهری [ به هندوستان ] بانعمت است و پادشای وی مسلمان است و عمربن عبدالعزیز که خروج کرد و منصور بگرفت ازین شهر بود. (حدود العالم ).
بابیلغتنامه دهخدابابی . (اِخ ) شهری [ به هندوستان ] بانعمت است و پادشای وی مسلمان است و عمربن عبدالعزیز که خروج کرد و منصور بگرفت ازین شهر بود. (حدود العالم ).
بابیلغتنامه دهخدابابی . (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن اسحاق اسدی بخاری بابی . وی از نصربن حسن حدیث کرده و خلق بن محمد خیام از وی حدیث دارد.(از معجم البلدان ، ذیل کلمه ٔ بابه ) (منتهی الارب ).
چلوکبابیلغتنامه دهخداچلوکبابی . [ چ ِ / چ ُ ل َ / لُو ک َ ] (اِ مرکب ) محل تهیه و فروش چلوکباب . آنجا که به مشتریان چلوکباب فروشند. دکان چلوکباب پزی .شهرت مغازه هایی که مخصوص پختن و فروختن چلوکباب است . در تداول عامه ، محلی را گو
شبابیلغتنامه دهخداشبابی . [ ش َ ] (اِخ ) ابن سمیععیسی بن حافظ ابوذر عبدبن احمدبن محمدبن عبداﷲ هروی شبابی از محدثان قرن پنجم بود. (از انساب سمعانی ).
شبابیلغتنامه دهخداشبابی . [ ش َ ] (اِخ ) او راست : «قطف الثمار»، برگزیده ای از ادب و تاریخ و جغرافیا. (از معجم المطبوعات ستون 1096).
شبابیلغتنامه دهخداشبابی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به سراة بنی شبابة در نواحی مکه و آن نام طایفه ای است و گروهی بدان منسوبند. (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).