باخرهلغتنامه دهخداباخره . [ ] (اِ) چینه . لاد. رهص . (دهار). در نسخه ٔ خطی دهار چنین است . محتمل است باخزه باشد. رجوع به باخه زن و باخسه شود.
باخره گرلغتنامه دهخداباخره گر. [ ؟ گ َ ] (ص مرکب ) رَهّاص . (دهار). چینه گر. دای گر (گناباد خراسان ).
باخره گرلغتنامه دهخداباخره گر. [ ؟ گ َ ] (ص مرکب ) رَهّاص . (دهار). چینه گر. دای گر (گناباد خراسان ).
باخره گرلغتنامه دهخداباخره گر. [ ؟ گ َ ] (ص مرکب ) رَهّاص . (دهار). چینه گر. دای گر (گناباد خراسان ).