بادخراملغتنامه دهخدابادخرام . [ خ َ/ خ ُ ] (نف مرکب ) شتاب رونده . تندرونده : هر دو در پویه گشته بادخرام تا ز شب رفت یک دو پاس تمام .نظامی .
پویهلغتنامه دهخداپویه . [ ی َ /ی ِ ] (اِمص ) اسم از پوییدن . رفتاری متوسط نه آهسته و نه تند. (برهان ). رفتن نه بشتاب و نه نرم . رواغ . (منتهی الارب ). تاخت . بپویه رفتن . پوییدن : زواره چو بشنید آن پند اوی بپویه فکند اسپ و بنها