بارندلغتنامه دهخدابارند. [ رَ ] (اِخ ) دهی است کوچک از بخش سمیرم بالا شهرستان قمشه که در40 هزارگزی جنوب خاور سمیرم متصل به راه مالرو بارند به سمیرم در کوهستان واقع است . هوایش معتدل و دارای 100 تن سکنه میباشد که به لهجه ٔ لری
باژرندلغتنامه دهخداباژرند. [ رَ ] (اِ) سینه بند طفلان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || پستان بند زنان . (برهان قاطع). || کمربند زنان . (ناظم الاطباء). و رجوع به بازرند و بازرنگ و باژرنگ شود.
بروندلغتنامه دهخدابروند. [ ب َرْ وَ ] (اِ) طوق . حابول نخل . و هو الکر الذی یصعد به الی النخلة. (یادداشت دهخدا).