باررولغتنامه دهخداباررو. [ بارْ رُو ] (اِخ ) اسحاق (1630 - 1677 م .). زبانشناس ، عالم ریاضی و حکیم الهی انگلیسی ، متولد در لندن . وی موارد استعمال دیفرانسیل را در هندسه بدست آورد.
بررولغتنامه دهخدابررو. [ ب َرْ، رَ / رُو ] (نف مرکب ) بررونده .بالارونده . (دهخدا در یادداشتی این کلمه را بجای آسانسور پیشنهاد کرده اند).
داغ بررولغتنامه دهخداداغ بررو. [ ب َ ] (ص مرکب ) که داغ بر چهره دارد. داغ بررخ . داغ برروی . کنایه از داغ بندگی داشتن است . رجوع به ترکیبات کلمه ٔ داغ شود.