مبهضلغتنامه دهخدامبهض . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) گران کننده و گران بارکننده . (از منتهی الارب ). امر گران و دشوار. (آنندراج ). رنجور و غمناک و دل آزار. (ناظم الاطباء).
باهظلغتنامه دهخداباهظ. [ هَِ ] (ع ص ) گران بارکننده . گران شونده . گرانبار. گران به وزن . || (اِ) بلا و سختی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دشخوار. کار دشوار گران . (آنندراج ): امر باهظ؛ کار دشوار گران . (ناظم الاطباء).