بازبلورشrecrystallisationواژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] تشکیل دانههای کانیهای بلورین جدید در سنگ در حالت جامد [شیمی] تکرار بلورش یک ماده از حلّال تازهتهیهشده برای خلوص بیشتر آن
بافت دانهشکفتیgranoblastic textureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بافت همشکفت در سنگهای دگرگونی غیرشیستی که براثر بازبلورش همبُعد شدهاند
بلور دگرگونیmetacrystواژههای مصوب فرهنگستانبلور درشتی که براثر بازبلورش در یک سنگ دگرگونی تشکیل شده است
خودشکفتidioblastواژههای مصوب فرهنگستانجزء سازندۀ کانیایی سنگ دگرگونی که در نتیجۀ بازبلورش و در محدودۀ سطوح بلوری خود شکل گرفته است
بافت نخشکفتیnematoblastic textureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بافت همشکفت در سنگهای دگرگونی که به دلیل رشد بلورهای منشوری، مانند سیلیمانیت یا آمفیبول، در حین بازبلورش جهتدار میشود و خطوارگی الیافی تولید میکند