بازخوشیدنلغتنامه دهخدابازخوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) خشک شدن : و اول موضعی که از آن آب بازخوشید، موضع بطریده بود. (تاریخ قم ص 75). و درپستانهای مواشی شیر نماند و همه بازخوشیدند. (تاریخ قم ص 296). و با او منج