بازدید کردنلغتنامه دهخدابازدید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدیدن کسی رفتن که بدیدن شما آمده بود. زیارتی را با زیارتی مقابله کردن . || آفریدن . به نمود آوردن : و بهمین معنی در کتب طبیه در خواص بعضی ادویه آورده اند که فلان چیز اشتها را بازدید کند. (آنندراج ). || عیادت . || معاینه و مراجعه ٔ طبیب بیما
بازدیدفرهنگ فارسی عمید۱. دیدار کردن.۲. دیدار دوباره.۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.۴. رسیدگی به کاری.
بازدیدلغتنامه دهخدابازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک ص
visitدیکشنری انگلیسی به فارسیبازدید کنید، بازدید، دیدار، عیادت، دیدن کردن از، ملاقات کردن، زیارت کردن، عیادت کردن، دید و بازدید کردن، سر زدن، خدمت کسی رسیدن
بازدیدفرهنگ فارسی عمید۱. دیدار کردن.۲. دیدار دوباره.۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.۴. رسیدگی به کاری.
بازدیدلغتنامه دهخدابازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک ص
دید و بازدیدلغتنامه دهخدادید و بازدید. [ دی دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ملاقاتهای رسمی چنانکه در اعیاد و ورود مسافر و مانند آن . معاشرت و مخالطت و آمد و شد بخانه ٔ یکدیگر در اعیاد و امثال آن . دید و بازدیدهای نوروز تجدید عهد دوستی و قرابت با کسان و آشنایان در نوروز. (یادداشت مؤلف ). دید و وادید. دی
کلاته بازدیدلغتنامه دهخداکلاته بازدید. [ ک َ ت ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل است و 124 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات ، گردو، میوه جات و شغل اهالی زراعت است و مزارع کلاته محمد داود و غلامرضا جزء
بازدیدفرهنگ فارسی عمید۱. دیدار کردن.۲. دیدار دوباره.۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.۴. رسیدگی به کاری.
بازدیدلغتنامه دهخدابازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک ص
خطروِ بازدیدlight inspection carواژههای مصوب فرهنگستانخطروِ طراحیشده برای حمل یک یا دو بازرس فنی جهت بازدید از خط آهن