پیمان بازپرداخت هزینهcost-reimbursable contractواژههای مصوب فرهنگستانپیمانی که براساس آن خریدار باید هزینههای فروشنده را طبق توافق بپردازد
بازپرداختنفرهنگ فارسی عمید۱. فارغ شدن از امری.۲. (مصدر متعدی) کاری را پایان دادن.۳. (مصدر متعدی) خالی کردن.
بازپرداختنلغتنامه دهخدابازپرداختن . [ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) پایان دادن کاری . امری را به انجام رسانیدن . تمام کردن امری : باز پرداختن داستانی ، کلامی ؛ نقل کردن آن : چون که بانوی هند با بهرام بازپرداخت این فسانه تمام . نظامی .زآن نوحه گری