بازگسستنلغتنامه دهخدابازگسستن . [ گ ُ س َ ت َ] (مص مرکب ) گسستن . رها کردن . جدا شدن : چون ز تو من بازگسستم ، ز من بگسل و کوتاه کن این قیل و قال .ناصرخسرو.