بوستانیلغتنامه دهخدابوستانی . (ص نسبی ) منسوب به بوستان است : ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست . سعدی .رجوع به بوستان و بستانی شود. || (اِ) نوعی از شمشیر یمانی است : چهارم آنکه ساده باشد و اندک مایه اث
باستانیلغتنامه دهخداباستانی . (ص نسبی ) قدیم . کهن . عتیق . دیرینه . قدیمی : بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی . فرخی .بدان خانه ٔ باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری . منوچهری .<br
بایستانیلغتنامه دهخدابایستانی . [ ] (ص نسبی ) باستانی . قدیم . کهنه . و این صورت را بیرونی در التفهیم بیشتر در مورد ایرانیان قدیم فرموده است . (ازمقدمه ٔ جلال الدین همائی بر التفهیم بیرونی ص قلو).
باستانیلغتنامه دهخداباستانی . (ص نسبی ) قدیم . کهن . عتیق . دیرینه . قدیمی : بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی . فرخی .بدان خانه ٔ باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری . منوچهری .<br
پارسی باستانیلغتنامه دهخداپارسی باستانی . [ ی ِ ] (اِخ ) (زبان ...) یاپارسی قدیم یا فرس قدیم یا پارسی هخامنشی یا پارسی باستان یکی از لهجات کهن ایران که کتیبه های شاهنشاهان هخامنشی بدان نوشته شده است . این لهجه با لهجه ٔ اوستائی و زبان سانسکریت که کتاب مقدس هندوان (وِدا) بدان زبان است ، از یک اصل میباش
باستانیلغتنامه دهخداباستانی . (ص نسبی ) قدیم . کهن . عتیق . دیرینه . قدیمی : بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی . فرخی .بدان خانه ٔ باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری . منوچهری .<br