باشگاه گردشگریholiday club, holiday saving clubواژههای مصوب فرهنگستانباشگاهی مبتنی بر مالکیت زمانی که گردشگران به جای خرید سهمی از یک تفریحگاه، حق عضویت باشگاه را میپردازند و از امتیازات آن برخوردار میشوند
سرپل ساحلیbeachheadواژههای مصوب فرهنگستانمنطقۀ مشخصی از ساحل دشمن که چنانچه تصرف و نگهداری شود پیاده کردن افراد و وسایل را در ساحل امکانپذیر میکند و فضای رزمایشی لازم برای عملیات طرحریزیشده به ساحل را فراهم میسازد
باشگاهفرهنگ فارسی عمیدحیاط یا تالار بزرگ که در آنجا عدهای برای ورزش، بازی، تفریح، یا دیدوبازدید جمع میشوند؛ کلوب.
باشگاهلغتنامه دهخداباشگاه . (اِ مرکب ) کلوب . کانون . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ایران ). محلی خاص اجتماع گروهی از مردم با منظور معین . محل گرد آمدن پیوسته یا متناوب گروهی بر طبق آیین نامه ٔ خاص .
باشگاهفرهنگ فارسی عمیدحیاط یا تالار بزرگ که در آنجا عدهای برای ورزش، بازی، تفریح، یا دیدوبازدید جمع میشوند؛ کلوب.
باشگاهلغتنامه دهخداباشگاه . (اِ مرکب ) کلوب . کانون . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ایران ). محلی خاص اجتماع گروهی از مردم با منظور معین . محل گرد آمدن پیوسته یا متناوب گروهی بر طبق آیین نامه ٔ خاص .
باشگاهفرهنگ فارسی عمیدحیاط یا تالار بزرگ که در آنجا عدهای برای ورزش، بازی، تفریح، یا دیدوبازدید جمع میشوند؛ کلوب.
باشگاهلغتنامه دهخداباشگاه . (اِ مرکب ) کلوب . کانون . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ایران ). محلی خاص اجتماع گروهی از مردم با منظور معین . محل گرد آمدن پیوسته یا متناوب گروهی بر طبق آیین نامه ٔ خاص .