نوآوری باصرفهfrugal innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآوری با هزینة کم و استفاده از حداقل منابع
nursedدیکشنری انگلیسی به فارسیپرستار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
ممرضةدیکشنری عربی به فارسیپرستار , دايه , مهد , پرورشگاه , پروراندن , پرستاري کردن , شير خوردن , باصرفه جويي يا دقت بکار بردن
nurseدیکشنری انگلیسی به فارسیپرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
nursesدیکشنری انگلیسی به فارسیپرستاران، پرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
نوآوری باصرفهfrugal innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآوری با هزینة کم و استفاده از حداقل منابع