لغتنامه دهخدا
باعجة. [ ع ِ ج َ ] (ع اِ) جای فراخ از وادی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). متسع الوادی الذی ینبعج فیه السیل ؛ جایی گشاده که در آنجا آب و سیل راه افتد. ج ، بَواعِج . (از اقرب الموارد). آنجا که وادی گشاده شود. و گفته شده است که باعجه پایان ریگ باشد و بواعج اماکنی اس