لغتنامه دهخدا
باعشیقا. [ ع َ ] (اِخ ) از قرای موصل ، در نزدیک نینوی و مشرق دجله ، باغهای آن از رودی که ازوسط شهر میگذرد مشروب میشود، بیشتر درختان آن زیتون و نخل و نارنج است . دارای حمامها و کاروانسراها و همچنین مسجد جامع بزرگی است و قبر شیخ ابی محمد راذانی زاهد در آنجا است . از آن جا تا شه