باغلی مارامالغتنامه دهخداباغلی ماراما. (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 18 هزارگزی باختر گنبد در دشت واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 200 تن سکنه ، آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول ع
باغلیلغتنامه دهخداباغلی . (اِ) باغلی تونس . دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 1 ص 101) این کلمه را در برابر لغت بورراش فرانسه آورده و بورراش معنی گاو زبان ، لسان الثور، بوغلص و بوغلس دارد.
بیل باغلیلغتنامه دهخدابیل باغلی . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک فراشبند و نواحی بلوک دشتی است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
باغلولغتنامه دهخداباغلو. (اِخ ) (مشهور به جویبار) قصبه ٔ مرکز دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی است که در 21 هزارگزی شمال شاهی و 18 هزارگزی شمال باختری ساری در دشت واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و <s
محمود باغلولغتنامه دهخدامحمودباغلو. [ م َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
قورت باغلولغتنامه دهخداقورت باغلو. (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو [ از ایلات خمسه ٔ فارس ] . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
باغلیلغتنامه دهخداباغلی . (اِ) باغلی تونس . دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 1 ص 101) این کلمه را در برابر لغت بورراش فرانسه آورده و بورراش معنی گاو زبان ، لسان الثور، بوغلص و بوغلس دارد.
بیل باغلیلغتنامه دهخدابیل باغلی . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک فراشبند و نواحی بلوک دشتی است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
باغلیلغتنامه دهخداباغلی . (اِ) باغلی تونس . دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 1 ص 101) این کلمه را در برابر لغت بورراش فرانسه آورده و بورراش معنی گاو زبان ، لسان الثور، بوغلص و بوغلس دارد.