بافتکارلغتنامه دهخدابافتکار. (ص مرکب ) که بافد. که بافتن پیشه دارد. جولاهه . بافنده . حائک . آنکه کارش بافتن است . نساج : این بافتکار دنیی جولاهه رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش .ناصرخسرو.