باقرةلغتنامه دهخداباقرة. [ ق ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث باقر. شکافنده .- رجل باقرة ؛ آنکه درعلوم جستجو کند و ژرف نگرد. (از تاج العروس ).- فتنة باقرة ؛ فتنه ٔ عظیم ووسیع. (از تاج العروس ) و در حدیث آمده است : ستأتی علی الناس فتنة باقرة تدع الحل
باقرةلغتنامه دهخداباقرة. [ ق ِرَ ] (اِخ ) از قرای یمامه است و دو قریه بدین نام است . (از تاج العروس ) (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).
باقرحیلغتنامه دهخداباقرحی . [ ق َ ی ی ] (اِخ ) ابوالحسن محمدبن اسحاق بن ابراهیم بن مخلدبن جعفر باقرحی از خاندان دانش و حدیث بغداد بود. در ماه رمضان سال 481 هَ. ق . در سن 84 سالگی درگذشت . (از معجم البلدان ) .
باقرحیلغتنامه دهخداباقرحی . [ ق َ ی ی ] (ص نسبی ) منسوب به باقرحا از قراحی بغداد. (از الانساب سمعانی ).
باقریهلغتنامه دهخداباقریه . [ ق ِ ری ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 24 هزارگزی خاور فدیشه در جلگه واقع است . ناحیه ایست گرمسیر و دارای 82 تن سکنه . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عم
باقریهلغتنامه دهخداباقریه . [ ق ِ ری ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از فرق گوناگون شیعه . این گروه به رجعت حضرت امام محمد باقر معتقدبوده اند. (خاندان نوبختی ص 251 از شهرستانی ص 125).