لغتنامه دهخدا
بالق . [ ] (اِخ ) پادشاه عمالقه در شهر بلقا. معاصر یوشعبن نون . صاحب حبیب السیر می نویسد: دارالملک عمالقه در آن زمان (زمان یوشع) بلقا بود و پادشاه ایشان رابالق می گفتند و بلعم باعور در بلقا توطن داشت ... چون بنی اسرائیل بحوالی بلقا رسیدند بالق در شهر متحصن گشت ... و آن محاصره