بالنگهدارwingtip handlerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از افرادی که در هنگام یدک کشیدن بادپَر در کنار نوک یکی از بالها، همراه با بادپَر راه میروند و مراقب هستند که بالها حالت افقی داشته باشند
نگهداردیکشنری فارسی به انگلیسیbrace, caretaker, custodian, fastener, guardian, preservative, holder, keeper, protection, protector, rest, retainer, retentive, stanchion, stay, support, tutelary, upholder, tenacious
خانه نگهدارلغتنامه دهخداخانه نگهدار. [ ن َ / ن ِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) خانه دار. (ناظم الاطباء). نگهبان خانه .
امانت نگهدارلغتنامه دهخداامانت نگهدار. [ اَ ن َ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) آنکه ودیعه ٔ کسی را حفظ کند و در موعد بدو برگرداند. امانت دار. (فرهنگ فارسی معین ).