باکوسلغتنامه دهخداباکوس . (اِخ ) نام رومی دیونیزوس ، خدای تاکستان و شراب و جذبه ٔ عارفانه در نزد یونانیان قدیم . وی سرگذشتی تاریک و مبهم دارد، دیونیزیوس پسر زئوس ومادرش سمله بود و بنابراین مانند هرمس و آپولون و آرتمیس ، از دومین نسل خدایان المپی است . سمله که مورد علاقه ٔ زئوس بود ازو خواست تا
اثر باکوسBackus effectواژههای مصوب فرهنگستاننایکتایی ویژهای که در وارونسازی دادههای زمینمغناطیسی بر روی سطح کره رخ میدهد
باقوسلغتنامه دهخداباقوس . (اِخ ) صورتی از کلمه ٔ باکوس ، رب النوع شراب در میان یونانیان قدیم . و رجوع به باکوس شود.
باکوس امستالغتنامه دهخداباکوس امستا.[ اُ م ِ ] (اِخ ) ظاهراً همان باکوس رب النوع شراب است . در تاریخ ایران باستان در ذیل عنوان : جدال سالامین بروایت پلوتارک ، نام مذکور بدینسان آمده است : پس فوراً «افران - نیدس غیبگو» دست تمیستو کل را گرفته به او امر کرد که این سه نفرجوان را به باکوس اُمستا قربان کن
اثر باکوسBackus effectواژههای مصوب فرهنگستاننایکتایی ویژهای که در وارونسازی دادههای زمینمغناطیسی بر روی سطح کره رخ میدهد
باقوسلغتنامه دهخداباقوس . (اِخ ) صورتی از کلمه ٔ باکوس ، رب النوع شراب در میان یونانیان قدیم . و رجوع به باکوس شود.
باقخوسلغتنامه دهخداباقخوس . (اِخ ) ضبطی از کلمه باقوس و باکوس رب النوع شراب در یونان قدیم . ورجوع به باکوس و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1201 شود.
ذوالقرنینلغتنامه دهخداذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب باکوس نیمه خدای شراب نزد یونانیان قدیم .
باکوس امستالغتنامه دهخداباکوس امستا.[ اُ م ِ ] (اِخ ) ظاهراً همان باکوس رب النوع شراب است . در تاریخ ایران باستان در ذیل عنوان : جدال سالامین بروایت پلوتارک ، نام مذکور بدینسان آمده است : پس فوراً «افران - نیدس غیبگو» دست تمیستو کل را گرفته به او امر کرد که این سه نفرجوان را به باکوس اُمستا قربان کن
اثر باکوسBackus effectواژههای مصوب فرهنگستاننایکتایی ویژهای که در وارونسازی دادههای زمینمغناطیسی بر روی سطح کره رخ میدهد