بایکاللغتنامه دهخدابایکال . (اِخ ) دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند. حداکثر عمق آن 960 گز است
باکیاللغتنامه دهخداباکیال . (اِخ ) نام سرداری در زمان المهتدی باﷲ خلیفه ٔ عباسی .و مهتدی در باب قتل موسی بن بغا به او نامه نوشت ولی او افشای راز کرد و اتراک دسته جمعی به قتل مهتدی همت گماشتند. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی ص 241 شود.
تاسماهی بائر بایکالیAcipenser baerii baicalensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که ازنظر رنگ بسیار متنوعاند: از خاکستری روشن تا قهوهای تیره در پشت و پهلوها، و از سفید تا مایل به زرد در قسمت زیرین بدن
کاختهلغتنامه دهخداکاخته . [ ت َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در جهت مشرق از سیبری ، در قضای ورخنه اودینسک از ایالت ماوراء بایکال در کنار رودی مسمی به همین اسم که در 200 هزارگزی جنوب آن واقع گشته و وارد دریاچه ٔ بایکال شود، و حدود 500</sp
جلایرفرهنگ نامها(تلفظ: jalāyer) (ترکی) نام یکی از قبایل مغول که مابین نهرِ اُنن (onon) و دریاچهی بایکال سکونت داشتند ؛ (در اعلام) نام شاعری ایرانی در عهد شاه اسماعیل اول صفوی .
ایرکوتسکلغتنامه دهخداایرکوتسک . (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی ، در سیبریه ٔ شرقی در ساحل انگارا نزدیک بایکال ، 314000 تن سکنه دارد. ناحیه ٔمعدنی (زغال سنگ ، نمک ) و مرکز صنعتی فلزسازی ، صنایعمکانیکی با تجارت آرد و چوب . (فرهنگ فارسی معین ).
کرائیتلغتنامه دهخداکرائیت . [ ک َ ] (اِخ ) از اقوام مغول مسیحی ساکن واحات شرقی داخلی صحرای گوبی و جنوب دریاچه ٔ بایکال تا دیوار چین و قویترین اقوام مغول در قرن پنجم و ششم هجری . رجوع به تاریخ مغول تألیف اقبال ص 7 شود.