خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ببر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ببر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) جاندار پستاندار گوشتخوار از تیرة گربه سانان با پوست خزدار راه راه بومی آسیا.
-
واژههای مشابه
-
ببر بیان
فرهنگ فارسی معین
(بَ رِ بَ) ( اِ.) جامه ای از پوست ببر که رستم هنگام جنگ به تن می کرد.
-
جستوجو در متن
-
خرنه
فرهنگ فارسی معین
(خُ نَ یا نِ) (اِصت .) غرش جانوران مانند گربه و ببر.
-
گوراسب
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِمر.) گونة وحشی اسب که مخصوص آفریقاست . نام علمی این حیوان هیپوتیگریس است که ترجمة آن به فارسی اسب ببری می باشد. وجه تسمیه بدان جهت است که سطح بدن حیوان دارای خطوط تیره و روشنی است که از دور شباهت به پوست ببر پیدا می کند. این حیوان به صورت دست...