ببغاءدیکشنری عربی به فارسیطوطي کاکل سفيد , طوطي دم بلند امريکاي جنوبي , طوطي کوچک دراز دم وسبز رنگ , طوطي , هدف , طوطي وار گفتن
ببغاءلغتنامه دهخداببغاء. [ ب َ / ب َب ْ ب َ ] (ع اِ) بپغا. طوطی . (مهذب الاسماء). طوطک . (فرهنگ اسدی ).طوطی سبزپر. (منتهی الارب ). حرف ثانی را بای فارسی نیز نوشته اند. (غیاث اللغات ).باء دوم را مشدد نیز نوشته اند [ ب َب ْ ب َ ] و اصل این کلمه هندی است و فرانسو
ببغاءلغتنامه دهخداببغاء. [ ب َب ْ ب َ ] (اِخ ) لقب ابوالفرج عبدالواحد مخزومی شاعر ابن ابی نصر (متوفی بسال 398 هَ . ق .) است بجهت لثغت زبان او. (منتهی الارب ).بجهت فصاحت و لطف سخن این لقب را به وی داده اند. (از انساب سمعانی ). شاعری خوشگوی بود و خدمت سیف الدوله
ببغالغتنامه دهخداببغا. [ ب َ ] (اِ) طوطی . (ناظم الاطباء). || عندلیب . بلبل : ببغای شیرین ادا؛ بلبل خوشخوان . (ناظم الاطباء).