خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بتاییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بتاییدن
/betay(')idan/
معنی
گذاشتن؛ نهادن؛ رها کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بتاییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] betay(')idan گذاشتن؛ نهادن؛ رها کردن.
-
بتاییدن
لغتنامه دهخدا
بتاییدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) گذاشتن . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان قاطع). بگذاشتن . رها کردن . صبر کردن . تاب آوردن . هشتن . (یادداشت مؤلف ). ترک کردن . (فرهنگ نظام ) (از ناظم الاطباء) : تکاپوی مردم بسود و زیان بتاو و مدو هر سوئی تازیان...
-
جستوجو در متن
-
بتائیدن
لغتنامه دهخدا
بتائیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) گذاشتن . و رجوع به بتاییدن شود.
-
بتایدن
لغتنامه دهخدا
بتایدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) گذاشتن . رها کردن . بتاییدن . (ناظم الاطباء).