۱با دشت زدن – ضربه زدن ۲به زودی
(پیشنهاد کاربران) بُتوَش؛ مانند بت.
بیطوس . (معرب ، اِ) نام صنوبر صغیر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به صنوبر صغیر شود.
تابیده – بافته
بیطش . [ ب َ طَ ] (اِخ ) (بحر...) بحر اسود. (یادداشت مؤلف ).
۱. تندی؛ خشم؛ قهر.۲. حرکت؛ جنبش.
بطاش . [ ب َطْ طا ] (ع ص ) بطیش . شدیدالبطش . رجوع به بطش شود.
ضربه ی ناگهانی وارد ساختن