بیتافزاییbit stuffingواژههای مصوب فرهنگستانافزودن بیت به قاب رقمی (digital frame) برای همزمانسازی و واپایش
جریان بیتbit streamواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای پیوسته از بیتها که بهطور متوالی در حوزۀ زمان انتقال مییابند
بیتهای افزونهredundant bitsواژههای مصوب فرهنگستانبیتهایی که در هنگام انتقال دادهها برای تشخیص یا اصلاح خطا یا هر دو افزوده شدهاند
مشروطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته مشروط، تعهدزا، الزامآور، محدودکننده موقتی مشکوک بحثانگیز، مورداختلاف
پست مدرنیسمواژهنامه آزاد اصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده ی بیستم فرهنگ غرب دارد که دوران اوج مدرنیسم را پشت سر گذاشته و بنابراین ناظر بر محصولات عصر فضا پس از زمانی در دهه ١٩۵٠م است. با این حال اغ
بحثدیکشنری عربی به فارسیپيدا کردن , يافتن , جستن , تشخيص دادن , کشف کردن , چيز يافته , مکشوف , يابش , پژوهش , جستجو , تجسس , تحقيق , تتبع , کاوش , پژوهيدن , پژوهش کردن , جستجو کردن
بحثفرهنگ فارسی عمید۱. گفتوگو کردن در مورد امر یا مطلبی برای رسیدن به نتیجهای خاص.۲. دعوا؛ بگومگو.۳. جستوجو؛ کاوش؛ پژوهش.
بحثلغتنامه دهخدابحث . [ ب َ ] (ع اِ) معدن . کان . || مار بزرگ . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ج ، بحوث . (منتهی الارب ).
بحثلغتنامه دهخدابحث . [ ب َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پژوهیدن . (زوزنی ). کاویدن و تفتیش کردن از کسی یا چیزی . (منتهی الارب ). بازپرسی کردن . تفتیش . واکاویدن سخن . (آنندراج ). کاوش . واکاویدن از سخن . جستجو. شدت طلب . کافتن . (نصاب الصبیان ). بازجستن . کاویدن . (ترجمان علا
مبحثلغتنامه دهخدامبحث .[ م َ ح َ ] (ع اِ) به معنی بحث است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بحث . جستجو. جستار. ج ، مباحث . (فرهنگ فارسی معین ). بحث و کاوش و تفتیش . (ناظم الاطباء). بحث . ج ،مباحث . (اقرب الموارد). || جای بحث . ج ، مباحث . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای بحث و محل بحث . ج ، مباحث .
متبحثلغتنامه دهخدامتبحث . [ م ُ ت َ ب َح ْ ح ِ ] (ع ص ) کاونده و تفتیش کننده : پادشاه اسلام خلداﷲ سلطانه از غایت علوهمت همواره متبحث انواع علوم و متفحص فنون حکایات است . (جامعالتواریخ رشیدی ). و رجوع به تبحث شود.
کج بحثلغتنامه دهخداکج بحث . [ ک َ ب َ ] (ص مرکب ) یاوه گوی در مباحثه و گفتگو. (ناظم الاطباء). کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید. (فرهنگ فارسی معین ) : مهر خاموشی حصاری شد ز کج بحثان مراماهی لب بسته را اندیشه از قلاب نیست .صائب (از آ
آداب البحثلغتنامه دهخداآداب البحث . [ بُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) صناعت نظری که آدمی را بکیفیت مناظره و شرائط آن آشنا سازد تا در بحث و الزام و غلبه ٔ بر خصم خطا نکند. (تعریفات جرجانی ).
مستبحثلغتنامه دهخدامستبحث . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص )نعت فاعلی از مصدر استبحاث . کاونده و تفتیش کننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استبحاث شود.