نابخردانهلغتنامه دهخدانابخردانه . [ ب ِ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نابخردی . از روی جهل و بی معرفتی . جاهلانه . سبکسرانه .
نابخردانهدیکشنری فارسی به انگلیسیfoolish, idiotic, ill-advised, injudicious, insensate, madly, puerile, stupid, unwise, unwisely, weak-minded