بخششلغتنامه دهخدابخشش . [ ب َ ش ِ ] (اِمص ) داد. دهش . عطا. انعام . (ناظم الاطباء). عطا. (آنندراج ). عِداد. عائدة. دسیعه . فجر. وهب . موهبة. موهب . نُحلی ̍. عطیه . (از منتهی الارب ). سخا. بخشندگی . رادی . صله . هبه . بذل . رفد. نَدی ̍. کرم . جود. فیض . حبوة. حباء. (یادداشت مؤلف ) <span class
بخشیشلغتنامه دهخدابخشیش . [ ب َ ] (اِمص ) بخشش و هدیه و انعام و انعامی که بکسی علاوه بر مزد و اجرت می دهند. (ناظم الاطباء). در عربی بجای حلوان (که اکنون فراموش شده ) بکار رود. (از نشوءاللغة ص 93).دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: بخشیش (فارسی ). ج ، بخاشیش : انعا
چنگزلغتنامه دهخداچنگز. [ چ َ گ َ ] (اِخ ) همان چنگیزخان است . رجوع به چنگزخان شود : برشکن کاکل ترکانه که در طالع تست بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی . حافظ.رجوع به چنگیز شود.
کین ستاندنلغتنامه دهخداکین ستاندن . [ س ِ دَ ] (مص مرکب ) کین ستدن . انتقام کشیدن : ببخش ای شاه دریادل بکوش ای خسرو عادل که گاه بخشش و کوشش دهی زرّ و ستانی کین . امیرمعزی (از آنندراج ).رجوع به کین ستدن شود.
گذر یافتنلغتنامه دهخداگذر یافتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) راه پیدا کردن . عبور کردن . گذشتن . نجات یافتن . ظفر یافتن : چنین داد پاسخ ستاره شمرکه از چرخ گردون که یابد گذر. فردوسی .سخن چین و بیدانش و چاره گرنباید که یابند پیشت گذر.<
نام و ننگلغتنامه دهخدانام و ننگ . [ م ُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آبرو. حیثیت . اعتبار : سپه را بدوی است فرمان جنگ بدو بازگردد همه نام و ننگ . فردوسی .که چون او نبوده ست شاهی به جنگ نه در بخشش و کوشش ونام و ننگ . <p class="a
کوششلغتنامه دهخداکوشش . [ ش ِ ] (اِمص ) عمل کوشیدن . فعل کوشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوشیدن . (ناظم الاطباء). || سعی و جهد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی . تساعی . مجاهدت . اجتهاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به کوشش نروید گ
بخششلغتنامه دهخدابخشش . [ ب َ ش ِ ] (اِمص ) داد. دهش . عطا. انعام . (ناظم الاطباء). عطا. (آنندراج ). عِداد. عائدة. دسیعه . فجر. وهب . موهبة. موهب . نُحلی ̍. عطیه . (از منتهی الارب ). سخا. بخشندگی . رادی . صله . هبه . بذل . رفد. نَدی ̍. کرم . جود. فیض . حبوة. حباء. (یادداشت مؤلف ) <span class
بخششدیکشنری فارسی به انگلیسیbaksheesh, contribution, dole, donation, endowment, forgiveness, free pardon, gift, grant, indulgence, largess, largesse, pardon, remission
داد و بخششلغتنامه دهخداداد و بخشش . [ دُ ب َ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عطا و دهش . || قسط. (دهار). رجوع به داد و رجوع به بخشش شود.
تتنای بخششلغتنامه دهخداتتنای بخشش . [ ] (اِخ ) یکی از حکام فرس بود در فلسطین ، کتاب عزرا 345 و 6 و 6: 6 و 13. (قاموس کتاب مقدس ).
بخششلغتنامه دهخدابخشش . [ ب َ ش ِ ] (اِمص ) داد. دهش . عطا. انعام . (ناظم الاطباء). عطا. (آنندراج ). عِداد. عائدة. دسیعه . فجر. وهب . موهبة. موهب . نُحلی ̍. عطیه . (از منتهی الارب ). سخا. بخشندگی . رادی . صله . هبه . بذل . رفد. نَدی ̍. کرم . جود. فیض . حبوة. حباء. (یادداشت مؤلف ) <span class