بخشناپذیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یر، غیرقابل تقسیم، منحلنشدنی، جدانشدنی، جدایی ناپذیر، یکپارچه، یکتکه ساده لاینفک، پیوسته
بخش ناپذیرلغتنامه دهخدابخش ناپذیر. [ ب َ پ َ ] (نف مرکب ) غیرقابل قسمت در حساب . (واژه های فرهنگستان ).
سمتالقدمnadir, nadir pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای بر روی کرة آسمان که وارون قطری سرسو است و در آن راستای خط شاقول در زیر سطح افق با کرة آسمان تلاقی میکند متـ . پاسو
بخش ناپذیرلغتنامه دهخدابخش ناپذیر. [ ب َ پ َ ] (نف مرکب ) غیرقابل قسمت در حساب . (واژه های فرهنگستان ).
کلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، کل، تام، همگانی، عالمگیر، عمومی، جامع▼، بخشناپذیر▼ ساده تمامعیار، تمام و کمال، کامل (دارای کمال) واحد، یک گروهی