لغتنامه دهخدا
بخنق . [ ب ُ ن َ / ن ُ ](ع اِ) خرقه ای که زنان زیر معجر افکنند تا معجر چرب نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پارچه ای که کنیزکان آن را مقنعه کنند و دو طرف آن را در زیر چانه ببندند. (از اقرب الموارد). آنچه در زنخدان زنند. (مهذب ا