خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بدرای
مترادف و متضاد
۱. بداندیشه، بدسگال، بداندیش، بدخواه، بدفکر، وارونهرای ≠ نیکرای، خوشفکر
۲. بدخواه، بداندیش
۳. دشمن، عدو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدرای
لغتنامه دهخدا
بدرای . [ ب َ ] (ص مرکب ) بدتدبیر. (آنندراج ). بداندیشه . بدگمان . بدنیت . بدخواه . بدرأی : سپردند بسته بدو شاه رابدان گونه بدرای و بدخواه را. فردوسی .و سبب او آنست که ... وزیر احشویرش ، ای خسرو، بدرای بوده است به ایشان [ به جهودان ] بدان روزگار که ...
-
بدرای
واژگان مترادف و متضاد
۱. بداندیشه، بدسگال، بداندیش، بدخواه، بدفکر، وارونهرای ≠ نیکرای، خوشفکر ۲. بدخواه، بداندیش ۳. دشمن، عدو
-
واژههای مشابه
-
بدرأی
لغتنامه دهخدا
بدرأی . [ ب َ رَءْ ] (حامص مرکب ) رجوع به بدرایی شود.
-
بدرأی
لغتنامه دهخدا
بدرأی . [ ب َ رَءْی ْ ] (ص مرکب ) رجوع به بدرای شود.
-
جستوجو در متن
-
تیره رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] tirerāy ۱. بدرای؛ بداندیش.۲. نادرست.
-
بدفکر
واژگان مترادف و متضاد
بدسگال، بدرای، بداندیشه، بدنیت، بداندیش ≠ خوشفکر
-
خوشفکر
واژگان مترادف و متضاد
۱. باتدبیر، مدبر ۲. مبدع، مبتکر ۳. نیکرای ≠ بدرای، کجفکر
-
magnetic - resonance imaging
مهندسی برق
تصویر بدرای با تشدید مغناطیسی شیوه تصویر برداری تشخیص پزشکی که ...
-
mri
مهندسی برق
magnetic - resonance imaging-تصویر بدرای با تشدید مغناطیسی شیو ...
-
تیرهدل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدخواه، قسیالقلب، ≠ نیک دل، خیرخواه، مهربان ۲. بدرای، بدسگال، تیرهضمیر، کوردل ۳. گمراه، منحرف، نادرست
-
وارونه رای
لغتنامه دهخدا
وارونه رای . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) بدنیت . بداندیشنده . معکوس اندیشه . بدرای : تو دانی که جمشید وارونه رای به کین است از ما و هم از خدای .فردوسی .
-
تبه رای
لغتنامه دهخدا
تبه رای . [ ت َ ب َه ْ رَ ] (ص مرکب ) بداندیشه . بدرای . تباه رای . تباه خرد : مغان تبه رای ناشسته روی بدیر آمدند از در و دشت و کوی . (بوستان ).رجوع به تباه و تبه و دیگر ترکیبهای این دو و تباه رای شود.
-
احشویرش
لغتنامه دهخدا
احشویرش . [ اَ ش َ رُ ] (اِخ ) مبدل اخشویرش ، نام خشیارشا، پادشاه هخامنشی بزبان عبری و آن را خسرو ترجمه کرده اند : و سبب آن است که ... وزیر احشویرش ای خسرو، بدرای بوده است به ایشان [ به جهودان ] . (التفهیم بیرونی ). رجوع به خشیارشا شود.